مشاوره مسایل جنسی/بگویید و راه درست را انتخاب کنید/

درد دل های خود را در هر زمینه بگویید و راه درست را انتخاب کنید

مشاوره مسایل جنسی/بگویید و راه درست را انتخاب کنید/

درد دل های خود را در هر زمینه بگویید و راه درست را انتخاب کنید

خانواده در آینده 3

٭ خانواده
قسمت آخر




در ادامه قسمتهای یک و دو مبحث پیش بینی احتمالی وضعیت خانواده در آینده اکنون به بخش پایانی و بررسی وضعیت زنان در آن دوران می پردازم.
زن نهادیست که وظیفه تولد و بزرگ کردن کودک را تا جائیکه کودک بتواند از خود محافظت کند را بعهده دارد . البته در انسان این زمان بیشتر از زمان زنده بودن طول میکشد.نکته قابل توجه این است که دولتها برخلاف نقش قبلی(در مقابل مردان) امکان غصب کردن را در مقابل زنان ندارند.
در نتیجه بهتر میدانند که با آنها کنار بیایند!.البته مواردی شنیده می شود که مثلاٌ در فلان کشور حدس زده میشود فلان زن قدرت نگهداری و پرورش کودک را ندارد و در نتیجه سریعاٌ سازمانهای مربوطه بچه را از مادر تحویل میگیرند و از وی جدا میکنند اما این مسئله در سطح جهانی و در سطحی که نقش پدر را حذف خواهد کرد امکان پذیر نخواهد بود.
متاسفانه یکی از مواردیکه در این زمینه کمک میکند و باعث تضعیف نقش پدری میشود همانا تمایل زنان به استقلال مالی می باشد.انگیزه اصلی مخالفت مردان این است که مردان می خواهند زنها در مشت انها باشند و قدرت اقتصادی و دینی این امکان را به مرد میدهد. با وجود این امکان ندارد زنها در مقابل این قضیه کوتاه بیایند .
در این زمان و در طول مبارزات تاریخی زنان و مردان در سراسر دنیا ، دولتها که عموماٌ اهداف بزرگتری دارند یک نقش جالب را در این زمینه بازی کردند. یعنی در واقع مثل سایر نقشها در سایر زمینه ها !! یعنی دفاع از چیزی برای به گند کشیدن آن!! آنها به صراحت قانون تصویب کردند و اعلام کردند که از نظر اصولی آنها مشکلی ندارند!
هدف اینجاست که فعلا در ابتدا تمام اهداف بروی زنهای شوهر دار متمرکز است چون آنها فقط میتوانند از نظر طبیعی حق خود را برای نگهداری بچه محفوظ بدانند. پس دو راه وجود دارد که زنهای شوهر دار استقلال مالی کسب کنند.یکی اینکه این مورد اشکالی ندارد و زن در صورت زایمان میتواند به سر کار خود برگردد!. یعنی بهشت برای دولتها! چون زمانیکه که زن به سر کار برگشت مجدداٌ کنترل کامل خود را از روی کودک از دست میدهد. در زمان کودکی زن مجبور است بچه را به پرستارها یا شیرخوارگاهاا و یا مهد های کودک تحویل دهد! در زمان بزرگتر شدن کودک هم که رسانه ها و دولتها توان بهتری برای نفوذ و هدایت کودک دارند.

یعنی در واقع به آرامی و زیبایی طی چندین نسل زنان نیز نقششان حذف خواهد شد! راه دیگر اینکه زنان در قبال اینکه خود را وقف کودکان کنند از دولت حقوق دریافت کنند. که البته شاید حتی در مواردی هم در آینده این حقوق شکل قانونی به خود بگیرد. اما با وجود تبلیغات و تعصبات و جریانهای زنگرا و جار و جنجالهای انها بعید میدانم که چنین وضعیتی عمراٌ به این دید شکل بگیرد و حتی پایدار بماند و مادران فقط خود را سرگرم تربیت کودک کنند و به مقرری اکتفا کنند! . اکثریت زنان به کار کردن به عنوان استقلال نگاه میکنند و بعید است که با این جریانهای زود باشین حقم را بدهید وگرنه جیغ میزنمی! که راه انداخته اند این راه حل هم ثبات خاصی پیدا کند و عملی شود.
در واقع چیزی که حقیقت دارد این است که جریانهای زنان را وقتی که از بالا نگاه میکنیم میبینیم که به یک کاریکاتور تلخ می ماند .. چون تمام حقوقی را که طلب میکنند از طرفی نقش روبرو را کاهش میدهد و این تضعیف تا جایی میرود که با کنار زدن حریف امکان باخت خود را فراهم خواهند ساخت دوماٌ مسئله این است که این برابری هرگز اتفاق نخواهد افتد چون واقعیت این است که این برابری اگر خارج از مسائل جانبی نگاه کنیم تماماٌ شامل حقوق اجتماعیست که تمام این حقوق توسط انسانها و خصوصاٌ مردها مدام در حال تغییروتعریف است....
البته در بسیاری موارد واقعاٌ حق با آنهاست . مثلاٌ اینکه در نوولهایی بخوانید که در مقابل زن نوشته باشند وی از اینکه سینه هایش توسط کودک مکیده شود احساس لذت میکند! این سطور چیزیست که خشم هر زنی را بر خواهند انگیخت و باعث خواهد شد تا در مقابلتان بایستد که دیگر چنین یاوه سرایی نکنید! آنها واقعاٌ در مقابل قضاوت ناشایستی که در حقشان میشود حق مسلم دارند..آنها حقوق انسانی و مساواتی را که طلب میکنند کاملاٌ شایسته و حق آنها است.

اما اینکه میبینم بعضی ها فکر میکنند قراره که ترازویی ساخته بشود و همه چی درست تقسییم بشود و به اصطلاح یکی تو یکی من! احساسی مثل تهوع بهم دست میده !!
حقوق مساوی در شرایط مساوی برای دو گروه تعریف میشود و در زمانیکه دو گروه زمین تا آسمان از هر نظر با هم تفاوت دارند این حرف و مبارزه بیشتر به یک جک خنده دار می ماند! . در مورد زنان باید بگویم که آنها مدت زیادی در انقیاد بوده و هستند.آنها داری احساستی هستند که به نظر من تماماٌ توسط مردان تعریف شده است..اگر این احساسات را یک مرتبه از وی بگیریم به سرعت چیزی بغیر از یک لاشه از وی نخواهد ماند ! چون وی چیزی برای جایگزینی واقعاٌ ندارد...فاصله این اتفاق اینقدر زیاد شده است که حتی زنها دیگر نمیتوند برای خود احساسات تعریف کنند و متاسفانه به عقیده من تا انتهای عمر بشری زنان این امکان را از دست داده اند. زنها به حدی یخ زده اند که چیزی را از خود انتظار دارند که دیگران از آنها انتظار دارند. متاسفم ولی باید عنوان کنم تمام این زنهای پیشرو و تغییر خواهی هم که در راستای این مسئله تلاش میکنند در واقع شکست خورده اند! چون مجبورند برای فرار از نماِش زنانگی به رفتارهای مردانه و تعاریف آنها روی بیاورند. برای مردان این گروه به مترسکی تنها و خنده دار می مانند که مدام پای خود را بر زمین می کوبد و می گوید من مثل دیگران نیسنم!
اما در دوران آینده واقعاٌ با حذف نقش پدر بعید نیست که مقداری از این یخها آب شود و اینبار متوجه طوفان عجیبتری شویم..اینکه از آنها رفتاری را ببینیم که واقعاٌ انتظار ندارییم . مثلاٌ چه بسا که احساسات مادرانه ان چیزی نباشد که ما میپنداشتیم.! در واقع عشق مادری اصلاٌ چیز اینچنینی نیست که اکنون می بینیم! در سایر حیوانات زمانیکه کودک به مرز آمادگی برای تنهایی میرسد از خانواده جدا شده و مادر حس خود را تقلیل یافته میبیند..اما در انسانها این حس تمامی ندارد!. این فقط زایده غده تحریک شده احساس در مادر است که به خاطر تمدن و فشارها یست که از اطراف در طول عمر یه زن وارد می آید و این در زنهای احساسی شدید تر از بقیه میگردد. مادر این فشارها را در غالب محبت به کودک دفع میکند.وی انتظار محبتی را که همیشه میکشیده و به دست نیاورده , توسط ارائه معادل ان به کودکش تلاش در بی اثر کردن فشار میکند. میبینید مادرانی که رابطه عاطفی دشواری با همسر دارند خود را بیشتر از سایر مادرانی که اینگونه نیستند وقف فرزندان میکنند یا در دخترانی که احساسات عمیق کمتری دارند میبینین که حس مادری در انان به این شدت نیست و باقیمانده ان هم تنها به خاطر نقشیست که برایشان تعریف شده و انها هم باور دارند!
آینده غریبی است و تمدن در سطح دیگری. چه بسا در ان دوران زنان حاضر به تولید مثل نباشند..چون با مردان بودن و عدم پذیرش بچه از جانب انها برای زنان چندان مفید به فایده نیست.منطقی است در ان زمان انها برای باردار شدن از دولت تقاضای پول کنند.اما اینبار دولتها بچه ها را از مادارن پس میگیرند و چه بسا به قدرتی برسند که اگر زنی امتنا کرد وی را از حقوقی محروم کنند. البته قطعاٌ برای زنان تحویل بچه راحت تر خواهد بود تا بزرگ کردن انها بدون وجود احساساتی که ما الان می شنویم و وجود نخواهند داشت.دولتها بچه ها را در ازای اهداف خود بزرگ خواهند کرد و در واقع تمامی انها تبدیل به سلولهای یک بدن خواهند شد که هرکدام وظیفه مشخصی دارند!

این مسائل البته تماماٌ فرضیه است و شاید واقعاٌ به وقوع نپیوندد اما با توجه به نشانه ها و اتفاقات فعلی میتوان جهت مسیر را در این زمینه ارزیابی کرد.اینکه در ان دوران ما تعریف دیگری از خیانت و یا خانواده خواهیم داشت. نکته قبل ذکر این است که من بعد از مرحله حذف پدری یک مرحله تهاجمی بین دولتها را پیش بینی کرده بودم. اما پس از گذشت این مرحله و در حاشیه شریک شدن زنها با دولتها رفتارهای انسانی به هم خواهد ریخت.انگیزه و احساسات به سرعت حذف خواهد شد.محبت جنسی نابود خواهد شد. فرد نسبت به تاریخ و گذشته اش بی تفاوت خواهد شد.حرص و شهوت در تمدن و خانواده دیگر وجود نخواهد داشت و نتیجه ان احتمالاٌ تیاز کمتر به تهاجم کردن ونیز به دفاع کردن خواهد بود. شاید در این زمان افراد نسبت به جنگ تمایلی نداشته باشند....
می توان دورتر هم رفت... برخلاف نظری که میدهند مبنی بر نابودی انسان در اثر جنگهای اتمی شاید این فرضیه بعد از مرحله حذف پدری هرگر اتفاق نیافتد..ماشینها در کارخانه ها کار خواهند کرد و دولتها جمعیت کمتری را خواهند خواست اما این هرگز ممکن نخواهد بود که تا زمانیکه انسانها وجود دارند ماشینها از وی پیشی بگیرند...چون ماشین هرگز خاصیت خود خواهی انسان را ندارد.به هر حال تمام اینها احتمالاتیست که ممکن است اتفاق بیفتد و شاید هرگز اتفاق نیفتد.شاید با پایان معادن جنسیتها تغییر یابند! اما فعلا تنها کار ممکن پیش بینی و حدس در مورد اتفاقاتیست که در آینده خواهد افتاد و تحلیل شرایط ان زمان..نتیجه گیری کلی مسلماٌ چیز صحیحی نخواهد بود و ان را یه آینده واگذار می کنیم و تنها می توانیم امیدوار باشیم ( و نه انتظار داشته باشیم) که مسیر بشریت در آینده چیز صحیحی باشد....
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد